بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 250963
کل یادداشتها ها : 320
با تو حکایتی دگر این دل ما به سر کند
شب سیاه قصه را هوای تو به سر کند
باور ما نمی شود در سر، ما نمی رود
از گذر سینه ما یار دیگر گذر کند
شکو بسی شنیده ام از دل درد کشیده ام
کور شود جزء تو اگر زمزمه ای دگر کند
چاره کار ما تویی یاور و یار ما توئی
توبه نمی کند اثر، مرگ مگر اثر کند
مجرم آزاده منم تن به جزا داده منم
قاضی در گاه توئی حکم سحر گاه توئی