سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیای کامپیوتر و شبکه
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 48
کل بازدید : 248931
کل یادداشتها ها : 320

نوشته شده در تاریخ 86/9/8 ساعت 10:29 ص توسط مانوک


 

تمام روز را گریه کرده ام و حالا که شب شده سردرد عجیبی دارم.

دلم گرفته است!.نمی دانم چرا؟ ولی نه!..می دانم! گویا نمی خواهم باور کنم.... اخر مگر می شود؟

مرگ او را از کجا باور کنم!

 اه ای ظلمت سنگین پر اندوه

نیک دانی که چه شبها لب او گرم دعا بود!

اه ای خانه متروک غم الود،گواهی

که بهر لحظه بلبهای زنی غم زده گلبانگ خدا بود!

وای! وای! ای درو دیوار که اینگونه خموشید!  بدانید!

انکه یکعمر پر از حادثه مهمان شما بود!

انکه کوچید از این خانه به سر منزل جاوید!

پای تا سر همه اینه ایمان و صفا بود.

ای گل سرخ که ارزنده بر این شاخه سبزی!

باغبان تو کجا رفت؟

ای سرایی که چنین غمزده در کام سکوتی!

میهمان تو کجا رفت؟......

به گل سرخهای درون باغچه خیره می شوم. احساس می کنم گلها نیز می لرزند و می گریند!

ولی نه! اینها گل است و دیگر هیچ...

فکر عزیزی که در خاک ارمیده،مرا غمگین و مریض نموده،و از رفتار مادرم دانستم که این

کسالت من کاملا مشهود است.علیرغم میلم و به اصرار مادر و پدر لباس می پوشم و به پارک

 جنگلی می رویم.

زندگی دنیوی ما در مقا بل حیات ابدی طبیعت چقدر حقیر و مسکین است!

امشب نیز مثل همه شبها،ماه بالا امده  و پرتو نور خود را کریمانه بر درختان می پاشد. شبنم

همان شوخی و نجوای خود را با برگهای درختان دارد. صدای جیغ و خنده و شادی کودکان به

 گوش می رسد.

     ولی افسوس!! ..

قلب من پر حرکت و مثل همان سنگ فرشهای کنار جاده بی احساس و جهش است. روحم

خسته و مایوس! این همهمه نشاط اطفال طبیعت در من بی اثر و بروحم یک سکوت و جمود

موحش تاریکی

 می ریزد چرا که او دیگر در بین ما نیست.

نمی دانم چرا وقتی عزیزی را از دست می دهیم،تازه قدرش را می دانیم.زمانی که فرصتها

سپری شده و دیدارمان تا به قیامت به درازا می کشد.

می خواهم گریه کنم

بر ان کسی که دیروز بروی سبزه ها می دوید،با گلها معاشقه می کرد،ستارگان تا نیمه های

شب با چشمان او صحبت می کردندو امروز ساکن و بی حرکت در اعماق ظلمت زده خاک

ارمیده است.

برای کسی که دیروز بر فرق بهار نشسته و نشاط و جوانی را در اطراف خود پراکنده می

کرد،وامروزقبر او،در زیر برگهای زرد خزان مستور است.

گریه  کنیم بر ان دختر جوانی که مانند ستاره زهره بر پیشانی شبها می درخشید و اکنون فقط

برروی قبر اوست که موکب با حشمت و عظمت شبهای تاریک عبور می کند.

گریه کنیم بر ان تبسمی که از چهره حیات محو شده و مانند قطره اشک بزیر خاک فرو رفته است.

گریه کنیم بر ان قبر تک و تنهایی که فقط فلقها بروی ان تبسم می کنند و ابرها گریه!







  پیام رسان 
+ خدای عزیز! هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.



+ آخرعاقبت میر ماسون در حصر خانگی



+ بوسه بر آب



+ نامردی در حد



+ امام خمینی(ره): در تمام دنیا در بین رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد، پیدا نمی کنید آقای خامنه ای یک نعمتی است که خدا به ما داده است.(صحیفه نور)



+ تولدت مبارک دوست خوبم

+ سلام بر شما




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ